هزار نامه به خط شکسته
هزار نامه به خط شکسته
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
مشخصات بلاگ
کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید
قضا همی بردش تا به چنگ بازآید
بایگانی
تیر ۱۳۹۶
(۱)
مرداد ۱۳۹۵
(۱)
آبان ۱۳۹۳
(۱)
مهر ۱۳۹۳
(۲)
مرداد ۱۳۹۳
(۱)
تیر ۱۳۹۳
(۱)
خرداد ۱۳۹۳
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۳
(۴)
فروردين ۱۳۹۳
(۸)
اسفند ۱۳۹۲
(۱)
آخرین مطالب
۹۶/۰۴/۱۱
غمباران
۹۵/۰۵/۱۹
دلتنگی
۹۳/۰۸/۰۹
گرفته است جهان را حسین سر تا سر
۹۳/۰۷/۰۶
میانمایگی
۹۳/۰۷/۰۲
یک روز میرسم و تو را میبهارمت...
۹۳/۰۵/۱۶
من آن گلم که دلم از بهار لبریز است
۹۳/۰۴/۲۳
روز صفر رفتن...
۹۳/۰۳/۱۸
...
۹۳/۰۲/۲۶
دور
۹۳/۰۲/۱۵
هی پا به پا نکن که بگویم سفر به خیر...
هجر
دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ب.ظ
آنجای قصه که میگوید: «إنّی مهاجرٌ إلی ربّی...»...همانجا...
همانجا میایستم و فقط تماشا میکنم...
...
۹۳/۰۱/۱۸
نرگس.
نظرات
(۲)
۱۹ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۰۴
بنده خدا
حالا این قصه کدومشونه؟ ابراهیم یا لوط؟
ضمنا برادر! ظاهرا یه واو در خط دوم اضافی است...
پاسخ:
قصهی ابراهیم!
ممنون خواهر(!!)
۲۳ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۵۳
بنده خدا
به قتل و سوزاندن تهدیدش کرده بودند ...
و مگر میشود آدمی عاشق تماشای صحنهای باشد که هیچگونه نسبتی با آن ندارد!؟
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
ضمنا برادر! ظاهرا یه واو در خط دوم اضافی است...