هزار نامه به خط شکسته

مشخصات بلاگ

کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید
قضا همی بردش تا به چنگ بازآید

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

تنها نشسته‌ام در خانه... تنهای تنها... هی چرخ زدم... ظرف‌ها را شستم... سوپ درست کردم... به انباری سر زدم... کتاب ورق زدم... و در تمام این مدت آن یک جمله داشت در سرم می‌چرخید و بلند نمی‌گفتمش... نمی‌توانستم بگویم... بعد صدایش از پشت یک خط پر از هوا آمد... هیچ شبیه آن جمله‌ای که در سرم چرخ می‌خورد نبود... دلم به هم می‌خورد از حال وقت‌هایی که تمام تلاشم را برای خوب برگزار شدن همه چیز می‌کنم و آخرش تیر سرزنش تنها به سمت من رها می‌شود... گوشی را قطع می‌کنم... دور خانه‌‌ی تنها چشم می‌گردانم... هوای سنگین تنهایی سرم را به درد می‌کشد... هنوز جمله‌ام همانجاست...

«دارم خفه می‌شوم از نبودنت...»

...

  • نرگس.